|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
ابو نصر ني ريزي(حسين بن علي بن جعفر) ارشدالدين ني ريزي(ابوالحسن علي بن محمدبن علي) محمد بن علي بن محمد بن علي ني ريزي خاندان بزرگ سيد جلال الدين عبدالله حسيني ابواسحاق ني ريزي(محمدبن عبدالله) جمال الدين محمود ني ريزي (محمودبن محمد بن محمود) عبدالحميد ني ريزي(عبدالحميد بن معين الدين بن محمدهاشم) سيد قطب الدين محمد حسيني ني ريزي شمس المعالي(انجمن) ني ريزي (ميرزا اسحاق پسر ميرزا احمد) سيد جواد ني ريزي(فرزند سيد علي رضا)
ابوالعباس ني ريزي فضل بن حاتم: ستاره شناس و رياضي دان نامدار ايراني كه در سده سوم و اوايل سده چهارم هجري قمري مي زيسته است. مستشرقان به لاتيني او را آناريتيوس ناميده اند. اين دانشمند بزرگ آثار متعدد و مهمي در رياضيات و ستاره شناسي از خود بر جاي گذاشته است.اما با وجود اين دانسته هاي ما در باره شرح احوال و زندگاني او بسيار اندك است. او در ني ريز ولادت يافت . تاريخ تولد وي دانسته نيست اما با توجه به شرح احوال و تاريخ وفاتش مي بايست در نيمه اول سده سوم هجري قمري زاده شده باشد. به هر حال به نظر مي رسد كه وي تحصيلات مقدماتي را در زادگاهش فرا گرفت پس از آن مقارن با حكومت المعتضد باالله(حك 279-289هجري قمري) شانزدهمين خليفه عباسي به بغداد مهاجرت كرد. شايان ذكر است كه اولين حوزه علمي اسلامي در بغداد تاسيس شد و نهضت علمي اسلامي در اين شهر در زمان منصور ابو جعفر عبدالله دومين خليفه عباسي آغاز گرديد و در زمان مامون به اوج رسيد. سده سوم هجري قمري كه ابوالعباس به بغداد هجرت كرد عصر طلايي علوم در بغداد محسوب مي شد.فضل بن حاتم ني ريزي ظاهرا تا اواخر دوره مكتفي باالله هفدهمين خليفه عباسي در بغداد بود. در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز نوشته محمد جواد شمس ني ريزي مطالب بيشتر و مفيدتري در اين باره نوشته شده است.شما مي توانيد براي اطلاعات بيشتر به آن كتاب ارزشمند مراجعه كنيد.
ابو نصر ني ريزي(حسين بن علي بن جعفر): از محدثان فارس كه قبل از سده ششم هجري قمري مي زيسته است. اطلاعات ما در باره وي منحصر است به گزارش كوتاه و مختصري كه در كتاب الانسال تاليف ابوسعدعبدالكريم بن محمد سمعاني(متوفي562 هجري قمري) و اللباب في تهذيب النساب, تاليف ابن اثير نيز عينا تكرار شده است. (اطلاعات بيشتر در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز).
ارشدالدين ني ريزي(ابوالحسن علي بن محمدبن علي): ملقب به ارشدالدين و مكني به ابوالفضل,محدث,فقيه,مفسر,خطيب و امام مسجد جامع عتيق شيراز در سده 6 و اوايل سده 7 هجري قمري. القاب و عناوين بلندي كه در منابع متقدم به او نسبت داده شده نشانه قدر و منزلت رفيع و مقام والاي او در علم و زهد است.(مراجعه شود به كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز)
محمد بن علي بن محمد بن علي ني ريزي: فرزند ارشد الدين ني ريزي بود كه پس از پدر بر مسند وعظ و ارشاد تكيه زد. او به نقاط مختلفي از جمله عراق و حجاز سفر كرد. او ظاهرا پس از فوت پدر در سال604 هجري قمري جانشين او شد. با توجه به گفته هاي جنيد شيرازي مبني بر اينكه او خلوتهاي مقدس و چله نشيني هايي داشته, چنين به نظر مي رسد كه شيخ محمد نيز مانند پدرش تمايلات عرفاني و صوفيانه داشته و حكايتي كه در باره وفات او نقل كرده اند مويد اين نكته است. در كتاب شدالازار آمده است, هنگامي كه وفاتش نزديك شد, او اربعين موشوي به پا داشت و در آخرين روزهاي اربعين خود از خداوند خواست كه افطار روزه اش به لقاي پروردگار باشد و خداوند او را از وحشت دنيا بيرون آورد و به انس آخرت رساند. خداوند دعاي او را استجابت كرد و در روز جمعه آخر روز عرفه سال 616 هجري قمري او را به جوار خود خواند.پس از وفات پيكر مطهرش را در جوار پدرش در مصلي شيراز(حوالي حافظيه) به خاك سپردند.
شيخ جمال الدين ابوالفتح محمدبن طاهر ني ريزي فقيه,دانشمند,زاهد و مدرس نامدار فارس در سده 6-7 هجري قمري بود. قديمي ترين منبعي كه در آن نام او آمده است شيرازنامه زركوب شيرازي است. او در اواسط سده ششم هجري قمري در ني ريز ولادت يافت و در همانجا نشو و نما يافت. پس از آن به دنبال كسب علم و دانش به سفر پرداخت و از عالمان و دانشمندان بهره جست.او شاگردان زيادي تربيت كرد از جمله شيخ صفي الدين محمود خبري(خفري). از استاد كتاب مكتوبي در دست نيست. سرانجام در سال 614 هجري قمري در شيراز وفات يافت.(توضيحات بيشتر در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز صفحه151).
ابوالفضل فرزند مظفرالدين ابوالخير ني ريزي عالم,فقيه,متكلم و مدس فارس در سده 6 و 7 مي زيسته است. ايشان براي كسب علم و دانش به نقاط مختلف از جمله حجاز و شام سفر كردو محضر بسياري از بزرگان و دانشمندان را دريافت. وي بارها به زيارت خانه خدا رفت . او سرانجام در شيراز سكني گزيد و در مدرسه زاهديه به تدريس ,تاليف و افتا’ اشتغال ورزيد. وي ظاهرا آثاري در كلام و فقه داشته . ايشان در ماه رمضان سال 621 هجري قمري در شيراز وفات يافت و در گورستان مشايخ و بزرگان در جلو مخراب به خاك سپرده شد.
رياضي دان , نورشناس و فيزيك دان بزرگ فارس در سده هفتم و اوايل سده هشتم هجري قمري بود. شرح مفصلي از زندگي نامه و آثار و نظريات وي در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز آمده است.
خاندان بزرگ سيد جلال الدين عبدالله حسيني: خانداني از عالمان, محدثان, فقيهان و عارفان نامدار كه بر مذهب شافعي بودند و از سده 7 هجري قمري به بعد در ني ريز, ايج, شيراز و برخي بلاد اسلامي-به ويژه مكه مكرمه و مدينت النبي(ص)-مي زيسته اند. سيد قطب الدين ني ريزي كه از عارفان بزرگ سلسله ذهبيه در سده 12 هجري قمري و خود از اين خاندان بوده سلسله نسب آنان را به امام زين العابدين (ع) رسانده است. اصل اين خاندان از مَكران يا مُكران است. نياي بزرگ اين خاندان سيد عبدالله مكراني-احتمالا اوايل سده هفتم هجري قمري- به ايج هجرت كرد, در آنجا اقامت گزيد و سرانجام در ده گوشه وفات يافت و در همانجا به خاك سپرده شد. در ايج امامزاده اي به نام سيد اوليا وجود دارد كه به احتمال, مدفن جلال الدين عبدالله است. اين آرامگاه محل زيارت زائران است. پس از او فرزندش قطب الدين محمد نيز در آن ديار ساكن شد. وي در ايج, در روستاي فسيرجان وفات يافت و در همانجا دفن شد. آرامگاه او با نام امازاده نورمحمد, تعمير و بازسازي شده و مورد احترام و زيارت مردمان آنجاست. در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز به شرح مفصل درباره فرزند قطب الدين محمد يعني سيد جلال الدين عبدالله و نوادگان او پرداخته است كه براي اطلاعات بيشتر شما مي توانيد به اين كتاب مراجعه كنيد. در اينجا براي آشنايي با اين خاندان فقط به اختصار اسامي آنان ذكر مي شود:
الف- خاندان سيد قطب الدين محمد حسيني: 1- قطب الدين محمدبن سيد جلال الدين عبدالله حسيني 2- سيد جلال الدين عبدالله بن قطب الدين محمد حسيني 3- جمال الدين محمد بن جلال الدين عبدالله حيسني 4- شهاب الدين احمد بن جلال الدين عبدالله حسيني
ب- خاندان سيد نورالدين محمد حسيني: 1- نورالدين محمد بن سيد جلال الدين عبدالله حسيني 2- ابوسعيد محمد بن نورالدين محمد حسيني 3- ابوذر معين الدين ابراهيم بن نور الدين محمد حسيني 4- محب الدين عبيدالله بن نورالدين محمد 5-ابوالفضل صفي الدين عبدالرحمن بن نورالدين محمد حسيني 6-نورالدين احمد بن صفي الدين عبدالرحمن حسيني 7- سيد معين الدين محمد بن صفي الدين عبدالرحمن حسيني 8-ام الفضل حبيبت الله دختر صفي الدين عبدالرحمن 9- عفيف الدين ابوبكر محمد بن نورالدين محمد حسيني 10- ابو عبيدالله علا’الدين محمدبن عفيف الدين محمد حسيني 11- ابو حامد نورالدين عبيدالله بن علا’الدين محمدبن عفيف الدين محمد حسيني
ابواسحاق ني ريزي(محمدبن عبدالله): ابو اسحاق محمدفرزند عبدالله شبانكاره اي ني ريزي, عالم, حكيم و قاضي فارس در سده 9 هجري قمري بود. ابو اسحاق از بزرگان علم و دانش در سده نهم هجري قمري بود و با عالمان و دانشمندان بزرگي چون جلال الدين عبدالله دواني و حسين بن معين الدين ميبدي مصاحبت و مجالست داشت. همچنين مطالب بالا نشان دهنده آن است كه وي با دربار آق قويونلوها ارتباط داشته و ظاهر مورد توجه و احترام يعقوب بيك آق قويونلو معروف به يعقوب بايندر بوده است. تنها اثري كه از او در دست است, رساله اي است در باره محكوم عليه بودن حرف.درباره اين رساله در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز مفصل توضيح داده شده است.
جمال الدين محمود ني ريزي (محمودبن محمد بن محمود): دانشمند و فيلسوف نامدار فارس در سده 9-10 هجري قمري بود. در تذكره ها و كتب تراجم بيشتر با نسبت شيرازي از او ياد شده. اما جمال الدين محمود خود در مقدمه آثارش نسبت ني رزي را در ادامه نامش ذكر كرده است. علاوه بر آن بيشتر منابع كتابشناسي نيز نسبت ني ريزي به او داده اند. جمال الدين محمود از بزرگان عصر خود بوده و او را سرأمد علماي زمان و افصح بلغاي دوران خوانده اندو حتي برخي او را بزرگترين شاگرد دواني گفته اند.(شرح كامل در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز)
(عبدالحميد بن معين الدين بن محمدهاشم) حكيم و عارف ني ريزي كه در سده دهم و يازدهم هجر فمري مي زيسته است. برخي و ي را شاگرد ميرداماد-مير محمد باقر ابن شمس الدين محمد(متوفي 1041 هجري قمري)-حكيم و عارف نامدار شيعي دانسته اند. به حال او در سده يازدهم هجري زيست و در همان سده نيز وفات يافت. تنها اثري كه از او بر جاي مانده كتابي عرفاني با عنوان البوارق النوريه في اسرار الحقيقع الطاهريه است.
سيد قطب الدين محمد حسيني ني ريزي: فرزند سيد ابوطالب از عالمان و عارفان بزرگ سلسله ذهبيه در سده دوازدهم هجري قمري مي زيست. وي در ني ريز ولادت يافت. تاريخ تولد او به طور دقيق دانسته نيست, اما با توجه به مطالبي كه در برخي از أثارش امده است ولادت او را در اغاز سده دوازدهم يعني در 1100 هجري قمري حدس زده اند. ايشان در زادگاه خود نشو و نما يافت و در همانجا نيز به تحصيل پرداخت. با توجه به عبارات مقدمه ترجمه غزل عطار دانسته مي شود كه او در همان دوران نوجواني كه به احتمال در زادگاهش به سر مي برده با ادبيات عرفاني اشنايي يافته است. در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز بيش از 110 صفحه درباره اين دانشمند بزرگ وشرح احوال و اثار و نظميات ايشان مطلب امده است.
دختر سيد قطب الدين محمد ني ريزي و نوه دختري شيخ علي نقي اصطهباناتي, از زنان بزرگ, دانشمند و اهل عرفان كه در سده دوازدهم هجري قمري مي زيسته است. وي با توجه به مطالبي كه در مقدمه جامع الكليات اورده مي بايست در سال 1143 هجري قمري در شيراز ولادت يافته باشد. ام سلمه در 1158 هجري قمري نزد پدرش به فراگيري علوم و معارف ديني و عرفاني پرداخت و تا زمان وفات پدرش در 1173 هجري قمري در نجف اشرف در خدمت وي بود و از محضر او بهره جست. او تا سالها در نجف اشرف ماند. از سال وفات و نيز مكان درگذشت وي اطلاعي در دست نيست. تنها اثر ام سلمه كتاب عرفاني جامع الكليات است. او اين اثر را در مدت پانزده سالي كه نزد پدرش تلمذ مي كرد به تدريج جمع اوري, و چنانچه گفته مطالب ان را از انوار شموس حكمت عرفا اقتباس و كليه مسائل حكمت الهيه كه از اسرار است جمع كرده است. اين كتاب شامل كليات عرفان اسلامي در چهارده بيان است: بيان اول: در تحقيق معني لاهوت كه ذات خق سبحانه است و ثبوت وجود و وحدت وجود حق سبحانه به طريق عرفا’ الهيين. بيان دوم: در تحقيق عالم جبروت كه ظهور كمالات صفات الهي است. بيان سوم: در تحقيق عالم ملكوت. بيان چهارم: در تحقيق عالم اثار بيان پنجم: در تحقيق عالم ناسوت. بيان ششم: در معرفت سير ارواح از مبدأ بيان هفتم: در معرفت سر آنكه ارواح از عالم قدس به اين عالم اجسام به چه كار آمده اند و فايده آمدنشان چيست. بيان هشتم: در معرفت صراط مستقيم, حركت به آن و عود به وطن اصلي. بيان نهم: در معرفت قيامت و رجوع به آن. بيان دهم: در معرفت مراتب روح و سئوال قبر و سر معاد بيان يازدهم: در معرفت روح و عقل و نفس و بدن بيان دوازدهم: در معرفت اقسام سالكان و دانستن آنكه از اين اقسام كرام مرشدند كه مي توان تبعيت نمود. بيان سيزدهم: در معرفت راه هايي كه سالكان از آن راهها حركت مي توانند كرد. بيان چهاردهم: در معرفت سير سالكان.
از پزشكان ودانشمندان ني ريز در سده سيزدهم هجري قمري است. با توجه به نسبت شيرازي كه برخي به او داده ان و اطلاعاتب كه استاد اقبال آشتياني درباره او به دست داده و نيز گفته هاي فرصت الدوله درباره نوه اش محمدعلي دانسته مي شود كه اين خاندان در شيراز اقامت داشته اند. با توجه به مدارك موجود محمد كاظم مي بايست در فاصله سالهاي 1272-1282هجري قمري وفات يافته باشد. از حكيم محمد كاظم اثري در پزشكي برجاي مانده است. مولف اين اثر را كه بدون عنوان است در سال 1247 هجري قمري به شخصي به نام تهورخان اهدا كرده است. اين اثر شامل يك مقدمه, بيست و هفت فصل ويك خاتمه است.
شمس المعالي(انجمن) ني ريزي (ميرزا اسحاق پسر ميرزا احمد): فقيه, مفسر, خوشنويس و اديب تواناي سده 13 هجري قمري به شمار مي رفته و در علم نجوم نيز اطلاعاتي داشت. از او القاب و عناوين بلندي ياد كرده اند. ميرزا طاهر اصفهاني در كتاب گنج شايگان در توصيف و تعريف او گفته است:حكيمي است فرزانه و هنرمند دانا و بي مانند, عارف به جوامع تفسير و تاويل,واقف به بداتع اجمال و تفصيل, جامع مراتب زهد و علم و حاوي مراسم قدس و فضل... هر سطري از افكار دلپذيرش,شطري است از حقايق ژرف و هر حرفي از تحقيقتت بي نظيرش طرفي است از معاني شگرف, دقيقهاي معانيش در لباس حروف, چو در سياهي شب روشني پروين است به علم درست نويسي در تمام خطوط چنان ماهر و مربوط است كه از نسخ و نستعليق و ثلث و رقاع و ريحان و شكسته آنجه از خامه اش مي تراود و بر نامه مي نگارد, بر روي صفحه مانند طره طرا بر غره غرا مسلسل است و دلربا, و لطايف معاني در آن الفاظ و مباني چون آب حيات است در ظلمات, روشن و جانفزا. ميرزا اسحاق در زادگاهش نشر و نمو يافت و تحصيلات مقدماتي را به پايان رساند. پس از آن براي تكميل تحصيلات خود به شيراز رفت و در دارالعلم به فراگيري علوم و معاف ديني و ادبيات و هنر اشتغال ورزيد. شمس المعالي در علوم مختلف از جمله ادبيات عرب و فارسي, فقه, اصول, فلسفه, رياضي, نجوم, تاريخ و كتابت و خوشنويسي مهارت كسب كرد. مطالب و اطلاعات بيشتر را مي توانيد در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز بخوانيد.
فرزند نورالدين, فيلسوف فاضل,عالم عارف,فقيه و خوشنويس توانا كه در سده 13 و اوايل سده 14 هجري قمري مي زيسته است. وي از نوادگان سيد قطب الدين ني ريزي, عارف و عالم مشهور سلسله ذهبيه بود. القاب و عناوين بسياري به وي نسبت داده اند و او را علام فهام , نادره ليالي و ايام , قطب فلك فضيلت و نجابت خوانده اند. وي براي تكميل تحصيلات خود به تهران هجرت كرد و در آنجا به محضر عالمان و فيلسوفان بزرگ آن زمان شرفياب شد. مير شهاب الدين نزد حكيم الهي, شيخ محمد رضا الهي قمشه اي(متوفي1306هجري قمري) و علامه سيد ابو الحسن اصفهاني معروف به جلوه (متوفي1314هجري قمري) تلمذ كردو در ملازمت اين دو استاد بزرگ به فراگيري فلسفه پرداخت تا آنجا كه خود از فيلسوفان بزرگ آن عصر گرديد. او علاوه بر فلسفه در ديگر علوم اسلامي از جمله فقه,اصول و عرفان نيز تبحر خاصل كرد. او پس از وفات استادش, الهي قمشه اي, بر مسند وي تكيه زد و در مدرسه صدر تهران به تدريس فلسفه اشتغال ورزيد و شاگردان بسياري تربيت كرد. مهمترين شاگردان وي عبارتند از آقا ميرزا احمد آشتياني, أقا ميرزا مهدي آشتيانيو آقا سيد محمد كاظم لواساني معروف به عصار.
خانداني از دانشمندان, اديبان و خوشنويسان صاحب نامي كه در سده سيزده و چهارده هجري قمري در ني ريز مي زيسته اند. اصل اين خاندان دارابي است. نياي بزرگ آنان مير محمد صالح دارابي احتمالا در اوايل سده سيزده هجري قمري از داراب به ني ريز هجرت كرد. همچنان كه در فرسنامه ناصري آمده:« مير محمد صالح دارابي از قصبه داراب جلاي وطن نموده, وارد ني ريز گرديد و بساط فضل گستري را گسترانيده, متوطن گرديد و از نسل او سلسله اي در ني ريز بر پا گشته, بيشتر آنها اهل كمال و ثروت و مال گشته به احترام تمام زندگاني دارند.» (مطالب بيشتر در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز آمده است)
سيد جواد ني ريزي(فرزند سيد علي رضا): سيد جواد فرزند سيد علي رضا و نوه سيد مسيحا و از نوادگان سيد نعيما شيخ الاسلام بزرگ ني ريز بود. وي در ني ريز تولد يافت و در همانجا تحصيلات مقدماتي را فرا گرفت. پس از آن در يزد و شيراز نزد عالمان و دانشمندان آن عصر به تكميل تحصيلات خود پرداخت. او سپس به ني ريز بازگشت و به امر قصاوت و تدريس اشتغال ورزيد. از جمله شاگردان او سيد محمد پيشنماز بود كه نزد او علم كلام خواند. وي در ني ريز با دختر حاج ميرزا عبدالوهاب پسر ميرزا لطف الله شيرازي ازدواج كرد. سيد جواد سر انجام در تاريخ 1332 هجري قمري در ني ريز وفات يافت و در همانجا به خاك سپرده شد. قبر او اكنون در ضلع جنوبي-نزديك به ديوار جنوبي- حسينيه امام خميني واقع است.
سيد محمد, ملقب به پيشنماز, فرزند سيد ابراهيم بود. سلسله نسب اين خاندان به امام سجاد(ع) مي رسد. او در سال 1283 هجري قمري در ني ريز ولادت يافت و در همانجا نزد شيخ مهدي كرماني و آقا سيد جواد ني ريزي به تحصيل پرداخت . پس از آن براي تكميل تحصيلات خود در علوم و معارف ديني به شيراز رفت و در مدرسه آستانه به تحصيل پرداخت. در آنجا از محضر عالمان بزرگ از جمله ميرزا ابراهيم محلاتي و ميرزا هدايت الله دستغيب شيرازي و شيخ شانه ساز, بهره برد. مي گويند كه وي در علم فقه, فلسفه,معاني و بيان تبحر داشته است. او پس از آن در حدود 1310 هجري قمري به ني ريز بازگشت و به تعليم و تربيت شاگردان ,تاليف و وعظ و ارشاد خلق پرداخت. علاوه بر آن بيش از 70 سال امامت جماعت مسجد امام حسن (ع)(مسجد نظر بيگي سابق) –و برخي مساجد ديگر آن شهر –را بر عهده داشت. سيد محمد سرانجام در ماه رجب سال 1378 هجري قمري در گذشت و در جوار امامزادگان به خاك سپرده شد.
وي فرزند سيد محمد پيشنماز, در 1320 هجري قمري در ني ريز ولادت يافت. وي در ني ريز و نزد پدر و سيد محمود متالهي به تحصيل پرداخت و پس از پدر امور شرعي مردم را بر عهده گرفت. او حدود 50 سال به عنوان خاتم منبرها, وعظ و ارشاد مردم را بر عهده داشت. سيد هدايت الله فقيه سرانجام در 1392 هجري قمري وفات يافت و در جوار پدرش به خاك سپرده شد. از ايشان 4 پسر و 4 دختر باقي ماند. پسر بزرگ ايشان حجت السلام سيد محمد فقيه, امام جمعه ني ريز و استاد حوزه علميه است.
سيد علي اكبر ملقب به محيي الدين, فرزند سيد محمد و نوه مجتهد فارس, سيد علي اكبر فال اسيري بود. سلسله نسب اين خاندان به امام موسي بن جعفر مي رسد. اصل آنان از دو روستاي فال و اسير, از توابع لامرد لارستان بوده و جد آنان, سيد علي اكبر فال اسيري, در شيراز اقامت گزيد. وي در سال 1319 هجري قمري مطابق1280 شمسي در شيراز متولد شد و در همانجا نزد عالمان و استادان نامدار آ، عصر به تحصيل علوم ديني پرداخت و در محضر ميرزا محمد صادق مجتهد و شيخ علي ابيوردي و ديگران, ادبيات,فقه,اصول و فلسفه خواند ر به ويژه در فقه تبحر حاصل كرد و از طرف مراجع عظام تقليد, عناوين و القاب بلندي يافت. حضرت آيت الله شاهرودي در اجازه روايتي كه به ايشان داده او را سيدالعلما’الاعلام حجت الاسلام خواند و نيز در خطاب امام خميني(ره) نسبت به ايشان آمده است:«حضرت مستطاب سيد العلما’ الاعلام حجت السلام آقاي حاج سيد محيالدين فال اسيري دامت بركاتت از اعاظم علما’اعلام و مجاهدين عظام مي باشد.» ايشان چند سالي امامت مسجد وكيل شيراز را بر عهده داشت, پس از آن در سال 1308 شمسي به در خواست جمعي از اهالي روستاي مشكان-از روستاهاي تابع ني ريز- براي تبليغ و وعظ وارشاد, به آنجا هجرت كرد. ايشان حدود 13 سال در آنجا ماند, اما در سال 1321 شمسي براي مبارزه با بهائيت از مشكان به ني ريز آمد و تا آخر عمر در آنجا ماند و به تعليم و تربيت شاگردان و وعظ و ارشاد خلق پرداخت و در اين مدت امامت جماعت مسجد جامع مهدي(عج) را نيز بر عهده داشت. از مهمترين و قابل توجه ترين فعاليتهاي ايشان در اين شهر مبارزه با بهائينت , تجديد بناي مسجد ولي عصر(عج), مسجد جامع مهدي و مدرسه علميه امام مهدي(عج) و نيز تاسيس بيمارستان ولي عصر (عج) بود. ايشان از جمله معدود عالماني بود كه در سال 1342 شمسي در سمينار تهران شركت كرد و در طي اين گردهمايي مرجعيت اما خميني(ره) را همراه با آيت الله ميلاني امضا’ كردند. او سر انجام پس از عمري كوشش در راه احيا و اعتلاي سنت رسول اكرم(ص) و اهل بيت(ع) و ارشاد خلق و تعليم و تربيت شاگردان, در 11 شهريور ماه سال 1364 شمسي مطابق با 17 ذي الحجه سال 1405 هجري قمري در سن 86 سالگي در ني ريز وفات يافت و در مكاني در مسجد جامع مهدي(عج) كه خد ابتياع نموده بود, به خاك سپرده شد. ايشان, سه پسر و هفت دختر داشت. بزرگترين فرزند ايشان, حجت الاسلام سيد فخرالدين فال اسيري است كه اكنون در ني ريز, امامت مسجد جامع مهاي(عج) و رياست و تدريس حوزه علميه امام مهدي(عج) را بر عهده دارد.
|