صفحه اصلی

درباره اين پايگاه

تماس با مديريت

بايگاني

جغرافياي ني ريز

ني ريز در گذر زمان

بزرگان ني ريز

بناهای تاريخي

مکان های ديدني

صنايع دستی

کشاورزی

آلبوم تصاوير

سرگرمی

تبليغات

لينكستان

لينك دوستان

گروه مركزي رايانه

وبلاگ پسراي ني ريز

سايت پسراي ني ريز

 
 
 
 
 
 
 
 
 

پيشينه تاريخي

 

1- دوره پيش از اسلام

2-دوره اسلامي تا سده چهارم هجري قمري

3- ني ريز از سده پنجم تا زمان صفويه

4- دوره صفويه

5- دوره زنديه

6- دوره قاجاريه

7- پليس جنوب ايران در ني ريز

 

 ***************************************************

 

1- دوره پيش از اسلام

براساس دانسته ها و اطلاعات موجود مي توان به احتمال گفت كه پيشينه تاريخي اين شهر به دوره هخامنشيان برمي گردد. به دنبال كاوشهاي باستان شناسي كه در اوايل سده بيستم در تخت جمشيد انجام گرفت الواحي گلي مربوط به دوره هخامنشيان به دست آمد. اين الواح به خط ميخي عيلامي و مربوط به امور اداري،جيره غذايي، پرداخت دستمزد كارگران و زره سازان است و در فاصله سالهاي 1933 تا 1934م. هيئت اكتشافي موسسه شرق شناسي به سرپرستي هرتس فلد آنها را كشف كرد. كامرون و هالوك گزارش مفصلي از آن الواح در آثار خود به دست داده اند. تعدادي از اين الواح متعلق به سالهاي 509 تا 496ق.م. يعني سالهاي 13 تا 28 شاهنشاهي داريوش اول (522-486ق.م) است كه هالوك در كتاب الواح استحكامات تخت جمشيد آنها را معرفي كرده است. لوحه ديگر، لوحه پنجاه و دوم خزانه تخت جمشيد و متعلق به سال 466ق.م. يعني بيستمين سال شاهنشاهي خشيارشا(خشايارشا)اول (486-464ق.م.)است. كامرون در كتاب الواح خزانه تخت جمشيد به تفصيل درباره آن سخن گفته است . در ادامه به قسمتهايي از اين لوحه اشاره خواهيم كرد.

در برخي از اين الواح حدود 15 لوحه- به اسم مكاني برمي خوريم كه به صورتهاي نَرٍزش:Narezzaš ؛ نَرٍزيش: Narezziš ؛ نَرٍزش: Narezaš ؛ نَرٍزيش: Nareziš و نَرٍزن:Narezzan نگارش يافته است.

هالوك گفته است كه اين مكان احتمالا همان ني ريز است در حالي كه كامرون آن را ني ريز دانسته و اظهار داشته است كه شباهت واژه نرزي با ني ريز تصادفي نيست, به ويژه كه برخي از جغرافي نويسان سده هاي نخستين اسلامي از وجود معادن آهن در نيريز و نواحي اطراف آن خبر داده اند.

موضوع لوحه 52 از الواح خزانه تخت جمشيد پرداخت دستمزد زره سازاني است كه در آن منطقه(نرزيش يا احتمالا ني ريز) كه مشغول فعاليت بوده اند. در آن لوحه آمده است:اَرْتَه تَخْمه, خزانه دار خزانه تخت جمشيد را مطلع مي سازد كه بايد مبلغ چهارده كَرْشه نقره به زره سازاني پرداخت شود كه براي محل هنْكُورﱠكَه تعيين شده اند و اُتَنِس در نرزي(ني ريز) مسئول كار ايشان است.اين مبلغ نصف دستمزد پنجاه و پنج نفر در ماه دوم سال بيستم [سلطنت خشايارشا] است. پس از آن صورت ريز  زره سازان مزبور و مبلغ دريافتي هر كدام از آنها آمده است.

و در قسمتي از كتاب, از زبان داريوش نوشته خانم پرفسور هايد ماري كخ(صفحه48 پاراگراف دوم) آمده است:

«قائم مقام رئيس تشريفات داراي همه وظايفي بود كه براي رئيس تشريفات برشمرديم او هم اجازه صدور گذرنامه داشت و هم برگماردن كارگران نظارت مي كرد مثلا وقتي براي خزانه نريه اتيشيه(ني ريز كنوني) چهار نگهبان تقاضا شده, چيسه و هوش چهار نفر از كارگران تخت جمشيد را به آنجا فرستاد و بلافاصله ترتيب جيره و مايحتاجشان را در محمل جديد داد. براي اين كار به خومنكه كه امور غله نريه اتيشيه را اداره مي كرد دستور داد تا جيره اي براي اين مردان در نظر بگيرد. »

و درجاي ديگري از همين كتاب(صفحه 83 درشرح شهرها, روستاها, چاپارخانه ها و دژها) آمده است:

«به گزارش ديودروس (كتاب 10, بند21) تراكم جمعيت در پارس بسيار زياد بود. در لوح هاي ديواني به دست آمده از تخت جمشيد نام حدود 400 آبادي ثبت شده است. اما تعيين محل آبادي ها تقريبا ممكن نيست. مثلا در كنار مراكز بزرگي چون شوش, تخت جمشيد و پاسارگاد شيراز نيز از همان شهر با اهميتي است. پس از شيراز نريه ايتشيه است, كه مي توان آن را ني ريز امروزي در شرق استان پارس شناخت.»

به هر حال با توجه به مطالبي كه ياد شد مي توان به طور قطع اظهار داشت كه پيشينه تاريخي ني ريز به دوره هخامنشيان باز مي گردد علاوه بر آنكه قراين و شواهد ديگري نيز در تاييد آن در دست است.

 

سعيد نفيسي در كتاب تاريخ اجتماعي و سياسي ايران در دوره معاصر از طوايف چادر نشين فارس به نام «كرد» صحبت كرده و گفته است كه در دوره ساسانيان(224 تا652 م.) بيشتر كردها در نواحي مركزي ايران در ميان اصفهان و آباده مي زيسته اند و طوايف ديگري در اطراف درياچه ني ريز تا دل كرمان و از آنجا تا حوالي بوشهر هم بوده اند... دلايل بسيار هست كه اصلا ساسانيان كرد بوده اند و بي هيچ شكي لااقل مادر اردشير بابكان (224-241م.) دختر يكي از پيشوايان قبايل كرد ناحيه ني ريز ببوده است. از آنجا كه اين مطلب را فقط نفيسي در اثر خود ذكر كرده و ديگران نيز به نقل از او آورده اند بايد در آن تامل كرد.

در سده نخست اسلام به دنبال فتح فارس به دست مسلمانان ني ريز نيز به قلمرو اسلامي درآمد و پذيراي اسلام شد.

 

2-دوره اسلامي تا سده چهارم هجري قمري

دانسته هاي ما در باره ني ريز و توابع آ، منحصر به گزارشهايي است كه جغرافي نويسان مسلمان به دست داده اند. اين منابع عبارت اند از: مختصرالبلدان ابن فقيه, المسالك و الممالك ابن خردادبه, الخراج و صنعت الكتابه قدامه, مسالك الممالك اصطخري, صورت الارض ابن حوقل, حدود العالم من المشرق الي المغرب, اشكال العابم جيهاني, احسن التقاسيم في معرفت الاقاليم مقدسي, و فارسنامه ابن بلخي.

در منابع جغرافيايي سده هاي سوم و چهارم هجري قمري از ني ريز با عنوان بك ناحيه و نيز روستايي از توابع دارابگرد ياد شده است. اصطخري ضمن بر شمردن ني ريز از مناطق سردسير گفته است : «اما نواحي كورت دارابجرد... ني ريز و مدينتها خيار[خير]. مقدسي ظاهرا نخستين جغرافيانويس مسلمان است كه در سده چهارم هجري قمري ني ريز را از نزديك ديده و در احسن التقاسيم هم از ناحيه و هم از روستاي ني ريز ياد كرده و اظهار داشه است:«ني ريز: بزرگ است,جامع در كنار بازار, آبشان از كاريزهاست, روستاي آنجا بيست دربيست فرسنگ است. من به ديگر شهرهايش نرفته ام ولي شنيدم كه مرفه و خوش قواره است». وي ناحيت ني ريز را شامل شهرهاي خيار, مُرَيْزجان و ماذوان دانسته و در ادامه گفته است:«در ني ريز معادن آهن و گل سفيد كه كودكان بر آن بر لوح خود مي نويسند و گل سياه كه به كار مهر كردن مي خورد وجود دارد. در كوهستان ني ريز انزروت هست. سنباده و سنگ مغنسيا نيز از آنجا خيزد».

در برخي منابع ني ريز روستايي از تواتع خير شمرده شده است. با توجه به اين مطالب مب توان چنين نتيجه گرفت كه در سده هاي سوم و چهارم هجري قمري ني ريز نام دو محل بوده است: 1- ناحيه وسيعي كه مركز آن خير بوده؛ 2- روستايي به نام ني ريز در همان منطقه ني ريز از توابع خير كه در آن زمان شهري بزرگ به شمار مي رفته است.

در ماخذ و منابع اين دوره تنها خير مريزجان و ماذوان از توابع ني ريز شمرده شده است. درحالي كه برخي از روستاها و بخشهاي كنوني تابع ني ريز در آن آثار ذكر شده اما اشاره اي به اين كه آن روستاها از توابع ني ريزند نشده است.

 

3- ني ريز از سده پنجم تا زمان صفويه

مهمترين منابع اين دوره كه در آنها از ني ريز ياد شده عبارت اند از: فارسنامه ابن بلخي, الانساب سمعاني, معجم البلدان ياقوت, اللباب في تهذيب الانساب ابن اثير, نزهت القلوب حمدالله مستوفي و مجمع الانساب شبانكاره اي كه از آن ميان منبع اخير بخش مهمي از تاريخ ني ريز را در دوره شبانكاره (سده هاي 5-8 هجري قمري) روشن مي كند.

در فارسنامه ابن بلخي نيريز شهركي از توابع كوره اصطخر شمرده شده است.ابن بلخي خير و ني ريز را با هم ذكر كرده و گفته است: خيره, نيريز: دو شهرك است و ني ريز قلعه اي دارد و از آنجا انگور بسيار خيزد و بيشترين انگور آنجا كشمش باشد و هوا’ معتدل دارد و آب روان و به هر دو جاي, جامع منبر باشد و آبادان است.

در ادامه درمعرفي مشكان آورده است: ميشكانات ناحيتي است از نيريز و سبيل آن سبيل نيريز است در همه احوال و به روايتي چنان است كي خيره و نيريز هم از كوه دارابجرد است.

در الانساب, معجم البلدان و اللباب في تهذيب الانساب – در سده ششم و هفتم هجري قمري – نيريز از توابع شيراز- دانسته شده است.

نيريز تا اواسط سده پنجم هجري قمري جز’ فارس و تحت استيلاي ديالمه بود.

اطلاعات بسيار مفيد و جامع ديگر در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز ذكر شده است.

 

 

4- دوره صفويه

دانسته هاي ما درباره ني ريز در دوره صفويه از سال 955 هجري قمري در زمان سلطنت شاه طهماسب اول صفوي (حك 930-984 هجري قمري) به بعد است. نخستين منبعي كه در اين دوره اطلاعاتي به دست داده , خلاصت التواريخ قاضي احمدبن شرف الدين حسين حسيني قمي است. به گفته وي در آن دوره-سال 955 هجري قمري- چرنداب سلطان شاملو, حاكم نيريز, ايج و فسا بود. وي كه حدود پانصد سوار در اختيار داشت, در جنگ ايران و عثماني به مدد شاه طهماسب شتافت.

اطلاع ديگري كه از اين دوره در دست است, وجود صابون خانه ها و فرماني است از شاه طهماسب درباه صابون خانه هاي نيريز. اين فرمان در سال 981 هجري قمري صادر و به صورت اوحه سنگي بر سر در ورودي مسجد جامع صغير(مسجد امام خميني كنوني) نصب شده بوده است.(متن كامل در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز)

 

 

5- دوره زنديه

در اواخر دوره كريم خان زند(متوفي 1193 هجري قمري) مير حسام الدين عرب از طايفه شيباني اينل عرب فارس, بر ني ريز حكومت مي كرد. بعد از آنكه آقا محمدخان قاجار (متوفي 1211 هجري قمري ) در غياب لطفعلي خان زند(حك 1203 – 1209 هجري قمري) با كمك حاجي ابراهيم شيرازي كلانتر شيراز در سال 1206 هجري قمري شيراز را به تصرف خود در آورد لطفعلي خان به جنگ و گريز با نيروهاي آقا محمدخان پرداخت. وي در همان سال بسياري از شهرهاي فارس از جمله ابرقوه, بوانات, اصطهبانات و... را تحت تصرف خود درآورد. اما اهالي ني ريز از در مخالفت با او درآمدند كه پس از نبردي آنجا را فتح كرد و مدت دوازده روز در آنجا ماند.

 

 

6- دوره قاجاريه

در اين دوره بعد از ميرحسام الدين عرب, فرزندش محمد حسين خان ني ريزي (متوفي حدود 1240 هجري قمري ) حاكم ني ريز شد. وي چنانچه مولف فارسنامه ناصري مي گويد: سالها به احترام گذرانيد و به حسن سلوك معروف گرديد.

محمد حسين خان در طول حكومتش با بزرگان علم و هنر معاشرت داشت و خدماتي نيز انجام داد. ملاعبدالجواد ني ريزي, خوشنويس تواناي ني ريز در سده سيزده هجري قمري از جمله مصاحبان محمد حسين خان بود و قرآني نيز براي او در سال 1232 هجري قمري كتابت كرد كه نسخه اي از آن در كتابخانه مدرسه عالي سپهسالار (مدرسه عالي مطهري) موجود است.همچنين محمد حسين خان سي پاره اي را در تاريخ 1227 هجري قمري وقف كرد. اين سي پاره در كتابخانه آستان حضرت احمدبن موسي شاهچراغ موجود است.(اطلاعات بيشتر در كتاب تاريخ و فرهنگ ني ريز)

 

 

7- پليس جنوب ايران در ني ريز

 به دنبال اكتشاف نفت در سال 1322 هجري قمري در خوزستان (يكسال بعد از آن) كمپاني نفت ايران و انگليس تشكيل و جستجو براي استخراج نفت و تامين وسايل لازم براي تجارت آن آغاز شد. علل و عوامل سياسي – اجتماعي داخل و خارج ايران, باعث بروز نا امني هايي براي دولت انگليس گرديد. از اين رو دولت انگليس به طور جدي به فكر كنترل راه هاي مواصلاتي براي حفظ منافع خود افتاد و در سال 1334 هجري قمري نيروي متشكل از شش هزار سرباز ايراني,توسط انگليسها و تحت نظارت و تعليم و فرماندهي صاحب منصبان انگليسي در جنوب ايران در ولايات فارس, كرمان, يزد و اصفهان – بدون اجازه رسمي و قطعي – به وجود آمد كه تا سال 1340 هجري قمري نيز تداوم داشت. اين نيرو در نقاط مختلف جنوب ايران اقدام به تهيه و تدارك مراكز نظامي كرد و قلعه هاي نظامي را به وجود ‌آورد كه با عنوان قلعه هاي (اس.پ.آر S.P.R ) شناخته شد.ني ريز كه در مسير ارتباطي استان هاي فارس و كرمان و برخي از شهرهاي جنوب واقع بود از سال 1334 تا 1340 هجري قمري در جريان مستقيم حوادث بود و متحمل مشكلات و خساراتي نيز شد.

در ژوئن 1917 م. برابر با شعبان 1335 هجري قمري نيروهاي اس. پي. آر به اتهام سرقت به طور غافلگيرانه به ده چاه حمله ور شدند و بيست و چهار زن و مرد و كودك را كشتند. همچنين در همان سال و سال بعد به چاهك و ايلات و عشايري كه در اطراف ني ريز زندگي مي كردند از جمله ايل لشني ها و لبو محمدي ها حمله كردند.

با تشكيل پليس جنوب ايران نخست نيروهاي ميهن پرست به ويژه دمكرات فارس, به اعتراض عليه حضور انگليسيها پرداختند و سپس عامه مردم جنوب به مخالفت با قواي انگليسي برخاستند. از جمله دسته اي از ايلات اطراف ني ريز به اردوگاه افراد ساخلو آن ناحيه حمله بردند.از آثار باقي مانده در اين دوره در ني ريز قلعه S.P.R است كه قسمت اعظم آن تخريب شده است.